سارا سارا
روس همه ی نامردی های زمانه را تو با مهرت کم کردی! و من مبحوت یک پر محبت توام
اسارتت می کاهدم که تو اسیر محبتت هستی .و دلت درگیر بخشندگی هایت !و من ترا تنها برای دستهایت دوست دارم
سارا من را که به مثل اگر هایت کودن را ه میبرم موقف کن . از من فاصله بگیر بلاهایم را سپر نباش دلم چرکین است از همه ی سالهایی که تو مدفن دردهایم بودی!
سارا سا را سارا! سارایم کوچه باغ های چایخانه چایقوز آباد همه بوی ترا می دهد و هنگامی که من قلم به دست میگیرم کلماتم مست دستهای توست
فکرم در سایه ات که سایه ام است و هر دو سایبانم هستید آرام میگیرد
مادرم سارا !
این متن را شاید نفهمید که چرا نوشتم . ولی برای یکی از دوستای مدرسه ام است که این روز ها حال و هوای بدی داره براش دعا کنید.
مو علیکم السلام . اینقدر هام که شایعه شده من مهربون نبودم ها . دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتم ۵ شنبه میام رشت.ماچ ماچ .