شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

عینک آفتابی ۱۲۰۰

سلام

امروز دوباره بعد مدتها نشستم پای کامپیوتر  دیگه روز های اخر و من  کم کم باید مثل پارسال برم. برم دنبال کار خودم . البته برای دیگران خیلی خوبه چون از دست اراجیف من راحت میشوند ولی من چی ؟ من دلم میترکه از دلتنگی

داداشی مو چی کار کنم ؟

من اگه واسش حرف نزنم می میرم که آخه ! بگذریم

امروز صبح با شهره رفتیم پارک و کلی ورزش کردیم . من نمی دانم  دختر ها کی وقت می کنن که این همه ارایش کنند ؟ والا من حاضر نیستم از خواب نازنین بگذرم تا ارایش کرده بیام پارک اونم برای ورزش کردن ! . اصلا ورزش یک جورایی بی آرایش خیلی  قشنگ تره !

کلی پیاده روی کردیم و طبق معمول وقتی دو دقیقه امدیم که استراحت کنیم....

به نظرم ازادی هم  حریمی داره ! یعنی حتی همین آزادی هم  توش یک سری مرز و حدود هست .

آزادی تا وقتی قابل پذیرش است که آزادی دیگران را سلب نکنه ! امروز  واقعا فهمیدم که خیلی وقت ها حقمون است که آزادی نداشته باشیم ( البته سوئ تفاهم نشه منظورم آزادی رفتاری است نه آزادی بیانی )

دیروز یک  عینک هزار و دویست تومانی خریدم  . کلی باهاش کیف میکنم . یکی از دوستام هی میگفت جواد بدبخت بیچاره ! ای بابا عجب ها  ..

میگم نکنه واقعا من با خریدن یک عینک آفتابی 1200 تومانی قراضه ی بدون مارک  بدبخت شدم !

حالا چی کار کنیم ؟ چه طور این معظل ( ؟ درست نوشتم ؟ ) را رفع کنیم .  خدا به دور  نه اصل خدا به نزدیک!!!

صدای مجید رو میشنوم که میگه  شباهنگ با خدا شوخی نکن! باشه باشه چشم من مخلص همه هستم !

 

 

دیگه فعلا همین

یا علی

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد