تو چون همیشه این بغض های پاره پاره را زیر پا له میکنی و دستهایت چه سنگین بر صورت درد هایم فرود می آید
من را از فاجعه نترسان فاجعه رخ داده است و ما در نوسان بعد فاجعه شناوریم . آنچه بود از سرگذشت و حال تو مرا با گذشته ها مترسان . گذشته هایمان در حال جاری است و همگان تاوان روز های قبل از ظهورمان را میدهیم
به دنیا امدم تا تاوان کارهای گذشته را پس دهم کدامین گذشته ؟ همان زمانی که نطفه ی من ـ این کوچکترین من ـ در حال بسته شدن بود و تو غرق در لذت نیاندیشیدی که این کوچک چه تاوان بزرگی را پس می دهد
من را نترسان بر من سالهاست واضح است که چگونخ اعدام خواهم شد .
صورتکده های این نقاب بدوشان من را به تماشا برخاست که چگونه نقابی ابدی بر خود گرفته ام و به پیش می تازم . نقابی که برای چهره ی دخترانهام چنان پست است که تو را یارای دیدنش نیست
جنگی است ! جنگی ر سر شقاوت و بدبختی درونمان و نقابها فاتحان ای نبرد همیشگی تاریخ ! جنگی که تال هست بازنده اس ماییم . مانطفگکان بازسکوش که دوران جنین را در خیمه های دشمن سپری کردیم و حال بر علم بر بلوغمان رهسپار نبردی بر سر هیچیم !
ما هیچیم و برای هیچیم !
دوست کوچیک من داری خیلی بیانصافی میکنی. من دردی را که تو میبینی... نمیبینم... پس اگر هست نشانم بده
دیدنی نیست مهربون . باید که لمس کنی ! و من امیدوارم که هیچ وقت لمسش نکنی چون دستای نامهربونی داره و
مهر ت را ازت میگیره !
سلام خواهر! ای داد بیداد . تو اینا رو خودت نوشتی؟ خاک بر سر من کنن! بابا بیخیال . خواهر این تفکرات نهیلیستی چیه؟ تو که این جوری نبدی؟ تو پر انرژی بودی چی شده؟ می دونی این که بگی ما هیچیم و برای هیچیم یعنی چی؟ به خودت ظلم میکنی. تو خوبی خیلی چیزای خوب دیگه هم هست پس امید داشته باش امید. دوستدارت مجید
سلام . من بمیرم دیگه نگی خاک تو سرم ها ! حرف بد نزن باشه برادر ؟تفکرات نهیلیستی چیه . اصلا به ریخت من میاد از این حرفا ... ببینم مجید جان به خودم باید بگم ؟ من حرفی که لمس میکنمو نوشتم همین . حالا اگه حقیقت خیلی تلخه گناه من چیه ؟ ممنونم که امدی ! یا علی