با همه بی سر سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
راه های را اشتیاق غمگین پیموده شدن در هم میپیچاند و اینگونه جاده ها در هم گره می خورد و پیچ ها را تمامی نیست . نقطه ی شروع راهمان بر روی هفدهمین خم به هم رسیده . از ان پس خمها به درک مشترکی رسیدند که به موازات هم تا نمیدانم کجا پیش خواند رفت
عزیزم این راهایی که تمامشان را پور پیچ فرض میکنی چیزی نیستن به جز مشکلات روزمره، چیزهایی که قابل حل برای تو و من و همه هستن. کسی که زندگی رو پر پیچ و خم میبینه همشه اشتیاق بیشتری برای ادامه راه زندگیش داره. دعا کن که راهت ناهموار نیست. شکر کن که دوستانت تو را در راهت همراهی میکنن. زندگی انسان در هر مرحلهای ممکنه به زندگی دیگری گره بخوره خوب راه را کنار هم پیمودن دلچسبتر است،نه؟ درسته، ممکنه گره باز بشه ولی در راه مقصد صدها راه به راه ما گره میخورند که تماشان تجربهای برای بهتر پیمودن است. ستایش کن خوده درونت را بخاطر تمام احساسی که نشان میدهی چه به خودت چه به دیگری. دوست خوبم به یاد داشته باش درکی در کار نیست آنچه هست بهشت روزگار جوانیت و زیبایی لحظههایت است همانگونه که در گذشته بوده.
دوستم! سلام ممنونم که همیشه در صحنه ای و همیشه پیام هات انرژی رو تو وجودم آزاد میکنه! ولی یک اشتباه پیش آمد من منظورم از درک فهم و درک بود . خدا رو شکر به خاطز ناهمواری ها !