سلام... بعد از مدتها فرصتی شد که چند خطی بنویسم.
حال و هوام با روز های قبل فرق کرده .... دوستم که تمام نوشته های این وبلاگ برای اون بود(فرزانه) رفته هند!! و حس و حال من را هم با خودش برده.......
ممنونم که با این که می دانستید من وبلاگم متن جدید نداره سر زدید. از روی همتون شرمنده ام. بخصوص مجید آقای عزیز که همیشه در صحنه است و منو با تمام خوبیهاش شرمنده و خجول میکنه....
امیدوارم مهربونی های همتون را یک روزی جبران کنم
نماز روزه های همه قبول باشه .. من را یادتون نره سر افطار.. منظورم اینه که موقع خوردن جای منو خالی کنید.... نه بابا شباهنگ مزاح میفرماید.. دعا کنید خدا یه عقلی به من بده یه مال و منالی به همسایمون.....
خوش باشی یا علی