من کی ام ؟ این تفاله ی مست وملول بی خانه و یا آن خورده روحی رنجور که هر روز کسی شرافت له شده اش را کتک میزند ؟
از تو ای کودک کودن کاهگلی خسته ام .. در گیرو دار هستی ام که به یکباره ریش هایت را رها میکنم
با سقوطم همسیرمو در این راه روحم در تلاطم برای رهایی از کالبدم است .
روح من باید برو و در یک شتر حلول کند و جسم هم به درد سلاخ خانه ی آدم های بی ÷در میخورد. ترا و من را چه سود از این همه اندیشیدن ؟ ترجیح میدهم بی وقفه راه بروم و تنها باشم وتو حق نداری که به من حق ندهی زیرا که حقم را میستانم آوارگی حق من است سنت من است
جدا میشوم از تفاله ام زیرا که جسم ام این سگ ولگرد گازم میگیرد و پاچههای روخم را تکه تکه میکند و وادارش کرده چون خودش پارس کند
سلام خواهری. خوبی؟ بهبه بالاخره ما که هر روز به اینجا سرمیزنیم یه چیزی دیدیم توش! نه!!!!!!!!!۱ خیلی چیزیا دیدیم توش! خودت واسه خودت کامنت میزاری! واسه کوچولوهای آیندت مهربونی میکنی. به به. خوشحالم که دوباره مینویسی. موفق باشی همیشه و همه جا. مجود بود! یا علی
اقا ما مخلصیم!