شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

 دلتنگ دیدنت نیستم.گاه شوق دیدنت میآید و بی محلی کوچکی که میبیند میرود. هوای با تو بودن درون اتاقی حبس شده است و فقط گاهی که میروم به آن چهاردیواری گریزی میزنم به تو  و برای آنکه دوباره تکرار نشوی اتاقم رابا تو تنها میگذارم. اتاقی که هوای با تو بودن درونش تبدیل شده به یک عادت و دیگر مهری نیست که بخواهد آب و هوایی داشته باشد

ثانیه ها سیر تکاملشان را طی میکنند و جایشان را می دهند به بعدی ها و بعدی ها ... تو و من نیز چنین می کنیم. ولی من تا به آخر  جای ترا خالی میگذارم و حتی نمی خواهم دیگر با خودت آن حفره را پر کنم. حفری های که درونم گود شده بود  و تمام من را به درونش میکشید .. حفره ی تو!خفره ای که بودنت آن را پر کرده بود و رفتنت نقطه ی سیاهی است عمیق که هیچگاه دیگر پرش نمیکنم

و تو و آن اتاق لبریز از ترا میسپارم به کتابهای  کودکی ام!
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد