میخواهی که مشت به دیوار نکوبم. کجای دنیایی ؟ از من همین یک مشتمونده که بودن و نبودنش تنها برای این دیوار سیاه کج وکوله فرق می کند. میکوبم ! هممشتم را هم دیوارم را ....
شباهنگ
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ
شاید دیوار بخواد مشتت باشه... همیشه نالیدم که چرا به جای من یکی دیگه تصمیم گرفته ... یه مامان دیگه.. یه بابای دیگه... یه خدای دیگه
موش کوچولو
جمعه 21 مهرماه سال 1385 ساعت 05:42 ب.ظ
واقعا فکر می کنی بود و نبود مشت تو فقط و فقط برای این دیوار کج و کوله ی سیاه فرق می کنه؟ خب چرا یه بار امتحان نمی کنی و اون مشت رو به من نمی کوبی . اون وقت خودت می بینی که مشتات برای من چقدر مهمه !
شاید دیوار بخواد مشتت باشه...
همیشه نالیدم که چرا به جای من یکی دیگه تصمیم گرفته ...
یه مامان دیگه.. یه بابای دیگه...
یه خدای دیگه
واقعا فکر می کنی بود و نبود مشت تو فقط و فقط برای این دیوار کج و کوله ی سیاه فرق می کنه؟
خب چرا یه بار امتحان نمی کنی و اون مشت رو به من نمی کوبی .
اون وقت خودت می بینی که مشتات برای من چقدر مهمه !
بکوب عزیزم!!!بکوب!!!محکمتر از قبل!!!!
میکوبیم !!!با هم !!
بجاش یکی بهترش رو می سازیم!!!
هستی باهم؟!!!!