داشتم دنبال یه تعریف ساده واسه قانون ویرگول میگشتم. ازت ممنونم.(دونقطهدی)
بگرد تا بگردیم
من او هستم
جمعه 21 مهرماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ
حالت خوبه؟ مطمئنی؟
موش کوچولو
جمعه 21 مهرماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ
موقعی که باید ٬ ولی. موقعی که ولی ٬ شاید. موقعی که شاید ٬ اما. موقعی که اما ٬ اگر. موقعی که اگر ٬ نباید. موقعی که نباید ٬ باید. دو نقطه روهم ٬ خط تیره ٬ O
ولی من میگم : موقعی که آره آره موقعی که نه باز هم آره!!! موقعی که میشه میشه موقعی که نمیشه باز هم میشه!!! موقعی که هست هست موقعی که نیست باز هم هست!!! موقعی که باید باید موقعی که نباید باز هم باید!!! باید که جرات ریسک کردن داشت!!!نباید؟!! دو نقطه رو هم دی
موافقم
سلام یا هر چیزی که به ش اعتقاد داری.این آدرس وب جدیده. لینک بده... راستی... نوشته های دیشبت یه جوریه... به دل نمی شینه!منتظرم.
داشتم دنبال یه تعریف ساده واسه قانون ویرگول میگشتم.
ازت ممنونم.(دونقطهدی)
بگرد تا بگردیم
حالت خوبه؟ مطمئنی؟
موقعی که باید ٬ ولی.
موقعی که ولی ٬ شاید.
موقعی که شاید ٬ اما.
موقعی که اما ٬ اگر.
موقعی که اگر ٬ نباید.
موقعی که نباید ٬ باید.
دو نقطه روهم ٬ خط تیره ٬ O
ولی من میگم :
موقعی که آره آره
موقعی که نه باز هم آره!!!
موقعی که میشه میشه
موقعی که نمیشه باز هم میشه!!!
موقعی که هست هست
موقعی که نیست باز هم هست!!!
موقعی که باید باید
موقعی که نباید باز هم باید!!!
باید که جرات ریسک کردن داشت!!!نباید؟!!
دو نقطه رو هم دی
سلام :
پیدا کنید پرتغال فروش را
توانا بود هر که نتواند بود تا باید نباید زندگی کرد
ماشا االه .. عجب کودک فجیعی هستی !
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خو مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب؟
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گه تارم روز و شب
میزنی تو زخمه و بر میرود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب
ساقیی کردی بشر را چل صبوح
ز آن خمیر اندر خمارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان ای قطارم روز و شب
میکشم مستانه بارت بیخبر
همچو اشتر زیر بارم روز و شب
تا بنگشایی به قندت روزهام
تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم
عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم، انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید
با مه تو عیدوارم روز و شب
ز آن شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشک بارم روز و شب
(-ـ-)