شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

شباهنگ

این جا که منم نیش مار نوشابه ی گل ارمغان می آورد ....فسانه نمی گویم

باری این چنین است انسان جانم !

ساعت ۲:۲۰ دقیقه  صبح پنجشنبه است ....

از شدت سرما برای اینکه قندیل نبندم سشوار روشن کردم ....و خودم را گرم میکنم.. خوب دیگه  را هی نیست ...

چیزی که منو تا این ساعت بیدار نگه داشته سرما نیست . بلکه در تعجبم از گرمایی که ازم دریغ شده !

 باری این چنین است  انسان جانم !

نظرات 3 + ارسال نظر
بخلوز پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:21 ب.ظ

واقعاَ این کارو کردی؟

سوسک سیاه شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.shabahang.blogsky.com

فک کنم بدونم کی رو میگی ؟ همون موقع دیگه ... که قرار شد سند کنی ؟ نه ه ه ه ؟ !!

بابا بزرگ هایدی چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ

اولا: مثل بچه ها گریه نکن که من گرما میخوام.
این دنیا رو من علت و معلولی دیدم.

ثانیا: از نظر تکنیکی تو خودت گرمایی.
بگو میدون میخوام واسه گرم کردن.
دردت اینه.

اینم یادت باشه دخترم: خورشید تو بخاری جا نمیشه اگر هم بشه بخاری جاش نیست.(با توجه به نکته دوم که گفتم. این فرم صحیح جمله "سشوار روشن کردم" بود.)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد