ساعت ۲:۲۰ دقیقه صبح پنجشنبه است ....
از شدت سرما برای اینکه قندیل نبندم سشوار روشن کردم ....و خودم را گرم میکنم.. خوب دیگه را هی نیست ...
چیزی که منو تا این ساعت بیدار نگه داشته سرما نیست . بلکه در تعجبم از گرمایی که ازم دریغ شده !
باری این چنین است انسان جانم !
واقعاَ این کارو کردی؟
فک کنم بدونم کی رو میگی ؟ همون موقع دیگه ... که قرار شد سند کنی ؟ نه ه ه ه ؟ !!
اولا: مثل بچه ها گریه نکن که من گرما میخوام.
این دنیا رو من علت و معلولی دیدم.
ثانیا: از نظر تکنیکی تو خودت گرمایی.
بگو میدون میخوام واسه گرم کردن.
دردت اینه.
اینم یادت باشه دخترم: خورشید تو بخاری جا نمیشه اگر هم بشه بخاری جاش نیست.(با توجه به نکته دوم که گفتم. این فرم صحیح جمله "سشوار روشن کردم" بود.)