سلام>مرسی که اومدی اونور.این یونیور سیتی . . . تا چند وقت پیش می گفتم چقد خوبه آدم بتونه هر شب بخوابه! الآن ولی می گم چقد خوبه آدم بتونه هفته ای دو سه شب بخوابه!! خوب مینویسی مهندس! می آی اونور نخندی به شعراما!! اگه می خوای بخندی٬تو دلت بخند. فلسفه ی شیشو هم به زمانای یکمی قدیم بر می گرده٬ یه کلمه ی هندیه ٬ اسم یکی از کتابهای رابیندرانات تاگور هم هست٬ به فارسی هم میشه بچه!! منم که بچه ه ه ه ه . . .
سلام مهندس٬ فکر کردم آپ کردی ولی مثه اینکه ایندفعه هم سرکار یه! D-: کتاب میخواستی ولی نمی دونم چی! آخه واسه من فرق میکنه که چه کتابی رو می خونم! البته خیلی وقت هم هست که یه کتاب رو کامل نخوندم!! دلیلشم خدا می دونه و خودم٬ البته اگه بدونم!!!
مرسی که به تارنمای(!!!!!) من سر می زنی!!! اگه بخوام چیزی در مورد این شعر (خندید سپیده) بگم٬ مگم اون خنده ها که رفت رو مخ شما همش خنده ی از رو شادی نیست٬یعنی من سعی کردم که معنیهاشون فرق کنن.
این شعره یه ریتم خاصی داره که چون ریتمش ضعیفه٬شما و دیگران احتمالا پیداش نمی کنید!!!(می گم که فقط به درد خودم می خوره!) واسه همینه که احتمالا میره تو مخ. یا شاید چون من مخ ندارم٬وقتی این شعر رو می خونم٬ این خنده ها جایی ندارن برن! D-: به هر حال این مزخرفات که من اسمشونو گذاشتم شعر٬واسه من فقط یه خاطره ست٬ اون وبلاگم مثل یه دفتر خاطراته واسم! واسه همینه که همیشه با اینکه تقریبا متروکه ست٬ من دوباره آپش می کنم!
احتمالا آلان تمام آرشیوتو می خونم! ;-) بازم کامنت می زارم٬ البته امیدوارم تو پست جدیدت باشه!
نتها نمی مانیم!
سلام>مرسی که اومدی اونور.این یونیور سیتی . . . تا چند وقت پیش می گفتم چقد خوبه آدم بتونه هر شب بخوابه! الآن ولی می گم چقد خوبه آدم بتونه هفته ای دو سه شب بخوابه!!
خوب مینویسی مهندس! می آی اونور نخندی به شعراما!!
اگه می خوای بخندی٬تو دلت بخند.
فلسفه ی شیشو هم به زمانای یکمی قدیم بر می گرده٬ یه کلمه ی هندیه ٬ اسم یکی از کتابهای رابیندرانات تاگور هم هست٬ به فارسی هم میشه بچه!! منم که بچه ه ه ه ه . . .
بازم به ما سر بزن . . .
سلام مهندس٬ فکر کردم آپ کردی ولی مثه اینکه ایندفعه هم سرکار یه! D-:
کتاب میخواستی ولی نمی دونم چی! آخه واسه من فرق میکنه که چه کتابی رو می خونم! البته خیلی وقت هم هست که یه کتاب رو کامل نخوندم!! دلیلشم خدا می دونه و خودم٬ البته اگه بدونم!!!
مرسی که به تارنمای(!!!!!) من سر می زنی!!!
اگه بخوام چیزی در مورد این شعر (خندید سپیده) بگم٬ مگم اون خنده ها که رفت رو مخ شما همش خنده ی از رو شادی نیست٬یعنی من سعی کردم که معنیهاشون فرق کنن.
این شعره یه ریتم خاصی داره که چون ریتمش ضعیفه٬شما و دیگران احتمالا پیداش نمی کنید!!!(می گم که فقط به درد خودم می خوره!) واسه همینه که احتمالا میره تو مخ.
یا شاید چون من مخ ندارم٬وقتی این شعر رو می خونم٬ این خنده ها جایی ندارن برن! D-:
به هر حال این مزخرفات که من اسمشونو گذاشتم شعر٬واسه من فقط یه خاطره ست٬ اون وبلاگم مثل یه دفتر خاطراته واسم! واسه همینه که همیشه با اینکه تقریبا متروکه ست٬ من دوباره آپش می کنم!
احتمالا آلان تمام آرشیوتو می خونم! ;-) بازم کامنت می زارم٬ البته امیدوارم تو پست جدیدت باشه!
دلم برای خودم تنگه .. بنویس شباهنگ
سلام
نیستی مهندس؟!
شایدم هستی و ردپایی ازت نیست !
بیا پیش ما.