از تو گذشته ام اما یاد و خاطرت سر بر می آورد از سایه های روی دیوارم . و ترس از تکرار گذشته ها در دندانهایم جان میگیرد و سکوت رختخوابم را بر هم میزند آسایش خواب میرمد از من و هشیاری پی در پی نیشگونم میگیرد . گذشته هایت بر من حرام میکند مرحمت یک آن خفتن را !